عفیفالدین تلمسانیتِلِمْسانی، عارف و شاعر قرن هفتم بود. ۱ - حیاتتِلِمْسانی، عفیف الدین سلیمان بن علی بن عبدالله عابدی، عارف و شاعر قرن هفتم، در ۶۱۰ در تلمسان به دنیا آمد. اصل او از قبیله کومی بود، [۱]
ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۳، ص۳۴۵، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
اما در برخی منابع [۲]
ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، ج۲، ص۷۲، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۷۴.
[۳]
ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک المصر و القاهرة، ج۸، ص۲۹، قاهره (۱۳۸۳/۱۹۶۳).
چون نام قبیله کومی را بغلط «کوفی» خواندهاند، وی را «کوفی الاصل» معرفی کردهاند.تلمسانی از شاگردان صدرالدین قونیوی بود و از طریق او با عرفان ابن عربی آشنا شد. [۴]
سلیمان بن علی تلمسانی، دیوان عفیف الدین التلمسانی، مقدمه زیدان، ص ۱۵، چاپ یوسف زیدان، (مصر) ۱۹۹۰.
[۵]
محسن جهانگیری، محیی الدین ابن عربی: چهره برجسته عرفان اسلامی، ج۱، ص۵۸۷، تهران ۱۳۷۵ش.
۲ - دیدار با این سبعینوی ملازم قونیوی بوده و در سفر به مصر ، حدود ۶۵۰، همراه او به دیدن ابن سَبْعین ، عارف قرن هفتم، رفته و ابن سبعین [۶]
ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبارمن ذهب ، ج ۵، ص ۴۱۲، بیروت ۱۳۷۹/۱۹۷۹ .
[۷]
محمد عبدالرووف بن علی مناوی، الکواکب الدریة فی تراجم السادَةِالصوفیة، ج۲، ص۴۲۰، چاپ محمد ادیب جادر، بیروت ۱۹۹۹.
در باره این دیدار گفته است که صدرالدین قونیوی از محققان در علم توحید است اما جوانی حاذقتر از وی به نام عفیف الدین تلمسانی همراهش بود.صدرالدین قونیوی در وصیت نامه خود سفارش کرده بود که آثار او را به تلمسانی بدهند و از او خواسته بود تا آنها را جز برای کسانی که شایستهاند، وصف نکند. [۸]
محمدبن اسحاق صدرالدین قونیوی، ترجمه و متن کتاب الفکوک، یا، کلید اسرار فصوص الحکم، مقدمه و تصحیح و ترجمه محمد خواجوی، ص بیست وپنج ،تهران ۱۳۷۱ ش.
۳ - علمیتتلمسانی را جامع علوم عصر خود، یعنی حکمت و حدیث و فقه و اصول و ادبیات ، دانستهاند و شیوه شاعری وی را تحسین کردهاند. [۹]
صفدی، ج۱۵، ص۴۱۰.
[۱۰]
ابن فوطی، مجمع الا´داب فی معجم الالقاب، ج۱، ص۴۴۲، چاپ محمدالکاظم، تهران ۱۴۱۶.
ابن فوطی [۱۱]
ابن فوطی، مجمع الا´داب فی معجم الالقاب، ج۱، ص۴۴۲، چاپ محمدالکاظم، تهران ۱۴۱۶.
وی را از علمای عارف خوانده است.۴ - تلمسانی از نصیریهبه گفته یونینی برخی تلمسانی را از نُصیریه میدانستهاند [۱۲]
ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، ج۲، ص۷۲، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۷۴.
[۱۳]
عبدالله بن اسعد یافعی، مرآة الجنان و عبرة الیقظان، ج۴، ص۱۶۳، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
و او در جواب آنان گفته بوده است : «النصیریُّ بعضٌ مِنّی» (نصیریه جزئی از مناند).از نظر جامی ، [۱۴]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۵۶۹، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ش.
این سخن وی بر مقام جمع او دلالت دارد که صاحب آن مقام، همه اجزای وجود را مراتب و تفاصیل خود میبیند. [۱۵]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۵۶۹، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ش.
نسبت نصیری یا پیروی از ابن عربی سبب شد تا برخی او را کافر و زندیق بدانند. ۵ - تلمسانی مشهور به صوفیتلمسانی بیشتر عمر خود را در شام و مصر سپری کرد. گفته شده است که مدتی متصدی خزانه دمشق بوده و در همین دوره به عنوان صوفی نیز شهرت داشته است. [۱۶]
سلیمان بن علی تلمسانی، دیوان عفیف الدین التلمسانی، چاپ یوسف زیدان، مقدمة زیدان، ص ۱۵ـ۱۶، (مصر) ۱۹۹۰.
تلمسانی فرزندی به نام محمد داشت که ادیب بود و دیوانی نیز دارد و برخی شعر او را از شعر پدرش بهتر دانستهاند. [۱۷]
صفدی، ج۳، ص۱۲۹ـ۱۳۰.
محمد در زمان حیات پدرش، در ۶۸۸ درگذشت. [۱۸]
ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک المصر و القاهرة، ج۸، ص۳۰، قاهره (۱۳۸۳/۱۹۶۳).
تلمسانی در ۵ رجب ۶۹۰ در دمشق فوت کرد و او را در مقابر صوفیه دفن کردند. [۱۹]
ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، ج۲، ص۷۳، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۷۴.
[۲۰]
ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک المصر و القاهرة، ج۸، ص۳۰، قاهره (۱۳۸۳/۱۹۶۳).
[۲۱]
ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبارمن ذهب، ج۵، ص۴۱۲، بیروت ۱۳۷۹/۱۹۷۹.
۶ - شاگرداندر منابع از شاگردان او ذکری نشده، فقط عبدالحفیظ منصور در نسخهای به خط تلمسانی از شیخ محیی الدین ابراهیم بن عمر فاروثی نام برده که نزد تلمسانی شرح منازل السائرین را خوانده و اجازه تدریس آن را گرفته است. [۲۲]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، مقدمة منصور، ص۳۸، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
همچنین علاءالدوله سمنانی در چهل مجلس [۲۳]
احمدبن محمد علاءالدوله سمنانی، چهل مجلس، ج۱، ص۲۰۷ـ ۲۰۸، یا، رسالة اقبالیه، تحریر امیر اقبالشاه بن سابق سجستانی، مقدمه، تصحیح و تعلیقات نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۶ ش.
ملاقات خود را با یکی از شاگردان تلمسانی به نام حاجی آملی شرح داده و گفته که او از تلمسانی اجازه ارشاد در عراق و خراسان داشته است.۷ - دیوان شعراز تلمسانی دیوان شعری باقی مانده [۲۴]
آقابزرگ طهرانی، ج۹، ص۱۷۵ـ۱۷۶.
که در ۱۳۰۸ در مصر چاپ شده و یوسف زیدان نیز جزء اول آن را چاپ کرده است (اسکندریه ۱۹۹۰).در باره اشعار تلمسانی و دیوان او سخنان گوناگونی گفته شده است؛ ابن عماد حنبلی [۲۵]
ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبارمن ذهب، ج۵، ص۴۱۲، بیروت ۱۳۷۹/۱۹۷۹.
[۲۶]
ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک المصر و القاهرة، ج۸، ص۳۰، قاهره (۱۳۸۳/۱۹۶۳).
آن را از حیث بلاغت ستوده است، اما برخی متأخران، مانند عمر فرّوخ ، [۲۷]
عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۶۵۸، بیروت ۱۹۸۹.
آن را ضعیف دانستهاند.به گفته یوسف زیدان [۲۸]
سلیمان بن علی تلمسانی، دیوان عفیف الدین التلمسانی، چاپ یوسف زیدان، مقدمه، ص ۴۱، (مصر) ۱۹۹۰.
احوال تلمسانی در دیوان او نمایان است و این اثر مشهورترین نوشته اوست.شعر تلمسانی نیز بر اساس آرای ابن عربی و ابن سبعین است. [۲۹]
سلیمان بن علی تلمسانی، دیوان عفیف الدین التلمسانی، ج۱، ص۴۲، چاپ یوسف زیدان، (مصر) ۱۹۹۰.
موضوعات اصلی شعر او، حبّ الهی و وحدت وجود است. [۳۰]
سلیمان بن علی تلمسانی، دیوان عفیف الدین التلمسانی، ج۱، ص۴۳، چاپ یوسف زیدان، (مصر) ۱۹۹۰.
[۳۱]
سلیمان بن علی تلمسانی، دیوان عفیف الدین التلمسانی، ج۱، ص۴۵، چاپ یوسف زیدان، (مصر) ۱۹۹۰.
برخی از ابیات او منطبق با معانی اشعار ابن فارض است. [۳۲]
سلیمان بن علی تلمسانی، دیوان عفیف الدین التلمسانی، ج۱، ص۴۶، چاپ یوسف زیدان، (مصر) ۱۹۹۰.
۸ - آثار دیگراز دیگر آثار اوست: شرح اسماءاله الحسنی [۳۳]
اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، ج ۱، ستون ۴۰۰.
شرح فصوص الحکم محیی الدین ابن عربی ، که در باره اینکه آیا این شرح نخستین شرح فصوص الحکم بوده، اختلاف هست [۳۴]
محمد عبدالرووف بن علی مناوی، الکواکب الدریة فی تراجم السادَةِالصوفیة، ج۲، ص۴۲۰، چاپ محمد ادیب جادر، بیروت ۱۹۹۹.
[۳۵]
عثمان اسماعیل یحیی، مؤلفات ابن عربی: تاریخها و تصنیفها، ترجمه عن الفرنسیة احمدمحمد طیب، ص ۴۸۰ ،(مصر) ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
[۳۶]
مؤیدالدین بن محمود جندی، شرح فصوص الحکم، ج۱، صسی وهفت، چاپ سیدجلال الدین آشتیانی، مشهد ۱۳۶۱ ش.
شرح تائیه ابن فارض [۳۷]
اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، ج ۱، ستون ۴۰۰.
[۳۸]
آقابزرگ طهرانی، ج۱۴، ص۳.
الکشف و البیان فی معرفه الانسان در شرح قصیده عینیه ابن سی نا [۳۹]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، مقدمة منصور، ص۳۴، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۸.۱ - شرح منازل السائرینشرح منازل السائرین (قم ۱۴۱۳)، این اثر از دوره حیات تلمسانی کتاب درسی بوده و خود او و شاگردانش آن را تدریس میکردهاند. [۴۰]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، مقدمة منصور، ص۴۰، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
شرحهای دیگر منازل السائرین عموماً تحت تأثیر شرح تلمسانی است، از جمله ملاعبدالرزاق کاشی در شرح منازل السائرینِ خود اغلب کلمات و جملات تلمسانی یا مضمون آنها را تکرار کرده است، مثلاً در باب توکل [۴۱]
عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۱۷۱ـ۱۷۶، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش.
گاه عیناً از احادیث و اشعار و تعبیرات تلمسانی [۴۲]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۱۹۷ـ ۲۰۰، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
در توضیح درجات توکل استفاده کرده و در باب اراده [۴۳]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۲۷۲، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
مضمون سخنان او [۴۴]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۲۸۶ـ ۲۸۷، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
را آورده است.تلمسانی در شرح منازل السائرین نشان میدهد که در سلوک از هر نوع افراط میپرهیزد، مثلاً در باره ایثار میگوید که لازم نیست سالک هرچه دارد انفاق کند و حتی گاهی چنین امری را نامشروع میداند. [۴۵]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۲۴۹ـ۲۵۰، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
وی همچنین موافقت عمل را با علم ظاهر و ارکان شریعت ضروری میشمارد. [۴۶]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۱۸۳، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
تلمسانی برخی آرای خواجه عبدالله انصاری را نقد و با آنها مخالفت کرده است، مثلاً در بحث از سکر ، آرای انصاری را مضطرب دانسته [۴۷]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۵۴۴، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
و در بحث از انفصال [۴۸]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۵۳۳، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
سخن وی را نقد کرده است. [۴۹]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۵۷۱ ـ ۵۷۲، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
تلمسانی در این شرح از عارفان ایرانی، مثل حلاج [۵۰]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۱۷۹، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
[۵۱]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج ۲، ص ۳۷۹، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
و غزالی [۵۲]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۳۳۷، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
و قشیری [۵۳]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۴۳۱، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
و بایزید بسطامی ، [۵۴]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۹۶، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
[۵۵]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۲۲۵، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
[۵۶]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۳۷۵، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
یاد کرده است.۸.۱.۱ - اوج عرفان تلمسانیاوج عرفان وی در منازل السائرین ، معمولاً در هنگام شرح مرتبه سومِ (الدرجة الثالثة) هر منزل (مقام) جلوه گر میشود، از جمله در باره مرتبه سوم از منزل غربت ، غربت عارف را از غربت معرفت متفاوت دانسته و گفته است که در غربت عارف، انسان میان همنوعانش غریب میشود، اما در غربت معرفت میان او و همنوعانش هیچ نسبتی باقی نمیماند. [۵۷]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۴۹۲ـ۴۹۳، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
[۵۸]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۲۳۴ـ ۲۳۶، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
[۵۹]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۳۴۵ـ ۳۴۸، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
او بیشتر در این بخش، و بندرت در مرتبه دوم (الدرجة الثانیة)، احوال و مکاشفات و اشعار و خاطرات زندگی خود را نیز آورده است که از جمله آنها اسیر شدن وی به دست فرنگان و در معرض قتل قرار گرفتن است. [۶۰]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۲۲۹ـ۲۳۰، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
[۶۱]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۳۴۵، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۸.۲ - شرح مواقف نفریشرح مواقف نِفَّری اثر دیگر اوست که تلمسانی در آن بیشتر دیدگاه عرفان ابن عربی را مطرح کرده است. [۶۲]
پل نویا، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ج۱، ص۳۰۷، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران ۱۳۷۳ش.
او در این شرح مقام علم را غیریّتِ محض میان انسان و خدا دانسته [۶۳]
پل نویا، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ج۱، ص۳۱۳، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران ۱۳۷۳ش.
و نیز در شرحِ عنوانِ «موقف معرفة المعارف» میگوید که این مقام فروتر از مقام معرفت است، زیرا در معرفت، خداوند بدون واسطه در نظر گرفته میشود، در حالی که «معرفة المعارف» شناخت معرفت است. [۶۴]
پل نویا، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ج۱، ص۳۱۷، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران ۱۳۷۳ش.
۹ - نقد آرای تلمسانیافراد بسیاری آرای تلمسانی را، از جمله درباره وحدت وجود ، نقد کرده و با وی مخالفت نمودهاند و حتی برخی صوفیه او را ملحد دانستهاند. علاءالدوله سمنانی در چهل مجلس [۶۵]
احمدبن محمد علاءالدوله سمنانی، چهل مجلس، ج۱، ص۲۱۳، یا، رسالة اقبالیه، تحریر امیر اقبالشاه بن سابق سجستانی، مقدمه، تصحیح و تعلیقات نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۶ ش.
مینویسد که الحاد او سرانجام بر سلطان مصر روشن شد و سردابهای را هم که او و مریدانش در آنجا شراب مینوشیدند، یافتند و بدین سبب سلطان او را از مصر بیرون کرد ابن کثیر [۶۶]
ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۳، ص۳۴۵، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
و ابن عماد [۶۷]
ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۳، ص۳۴۵، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
وی را قائل به حلول و اتحاد دانستهاند و ابوحیّان اندلسی [۶۸]
محمدبن یوسف ابوحیان غرناطی، تفسیرالبحرالمحیط، ج۳، ص۴۴۸، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
او را ملعون خوانده است، اما یافعی [۶۹]
عبدالله بن اسعد یافعی، مرآة الجنان و عبرة الیقظان، ج۴، ص۱۶۲ـ۱۶۳، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
وی را از این نسبتها دور دانسته و از او دفاع کرده است.۱۰ - تکفیر تلمسانیابن تیمیّه ، که از مخالفان ابن عربی و پیروان اوست، تلمسانی را به جهت اعتقاد به وحدت وجود کافر خوانده است. به نظر او، تفسیر ابن عربی از وحدت وجود نسبت به تفسیر تلمسانی با شریعت تعارض کمتری دارد. [۷۰]
ابن تیمیّه، مجموعة الرّسائل والمسائل، ج۱، ص۱۷۷ـ ۱۷۸، چاپ محمد رشیدرضا.
به گفته ابن تیمیّه، [۷۱]
ابن تیمیّه، مجموعة الرّسائل والمسائل، ج۴، ص۲۳، چاپ محمد رشیدرضا.
تلمسانی میان ماهیت و وجود ، و مطلق و معیّن فرقی قائل نشده و غیری در میان ندیده و کائنات را اجزا و ابعاض وجود مطلق و به منزله موج نسبت به دریا دانسته است.به اعتقاد او، این قول تلمسانی مصداق کفر و زندقه است. ۱۱ - فهرست منابع(۱) آقابزرگ طهرانی. (۲) ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک المصر و القاهرة، قاهره (۱۳۸۳/۱۹۶۳). (۳) ابن تیمیّه، مجموعة الرّسائل والمسائل، چاپ محمد رشیدرضا. (۴) ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۷۴. (۵) ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبارمن ذهب، بیروت ۱۳۷۹/۱۹۷۹. (۶) ابن فوطی، مجمع الا´داب فی معجم الالقاب، چاپ محمدالکاظم، تهران ۱۴۱۶. (۷) ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۱۳، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۸) محمدبن یوسف ابوحیان غرناطی، تفسیرالبحرالمحیط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۹) اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین. (۱۰) سلیمان بن علی تلمسانی، دیوان عفیف الدین التلمسانی، چاپ یوسف زیدان، (مصر) ۱۹۹۰. (۱۱) سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱. (۱۲) عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ش. (۱۳) مؤیدالدین بن محمود جندی، شرح فصوص الحکم، چاپ سیدجلال الدین آشتیانی، مشهد ۱۳۶۱ ش. (۱۴) محسن جهانگیری، محیی الدین ابن عربی: چهره برجسته عرفان اسلامی، تهران ۱۳۷۵ش. (۱۵) عثمان اسماعیل یحیی، مؤلفات ابن عربی: تاریخها و تصنیفها، ترجمه عن الفرنسیة احمدمحمد طیب، (مصر) ۱۴۱۳/۱۹۹۲. (۱۶) محمدبن اسحاق صدرالدین قونیوی، ترجمه و متن کتاب الفکوک، یا، کلید اسرار فصوص الحکم، مقدمه و تصحیح و ترجمه محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۱ ش. (۱۷) صفدی. (۱۸) عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش. (۱۹) احمدبن محمد علاءالدوله سمنانی، چهل مجلس، یا، رسالة اقبالیه، تحریر امیر اقبالشاه بن سابق سجستانی، مقدمه، تصحیح و تعلیقات نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۶ ش. (۲۰) عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، بیروت ۱۹۸۹. (۲۱) محمد عبدالرووف بن علی مناوی، الکواکب الدریة فی تراجم السادَةِالصوفیة، چاپ محمد ادیب جادر، بیروت ۱۹۹۹. (۲۲) پل نویا، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران ۱۳۷۳ش. (۲۳) عبدالله بن اسعد یافعی، مرآة الجنان و عبرة الیقظان، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷. ۱۲ - پانویس
۱۳ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تلمسانی»، شماره۳۸۴۴. gt; آن را ضعیف دانسته |